۲

چی میشد اگه دو سال بعدمو میدیدم آخه؟! 

به کی برمیخورد؟!

خوابگاه دختران - آخر هفته...

برگشته میگه با نامزدم قرار دارم. باید برم! حالا نامزدش کیه؟ به همون دوست پسری که کلاه گنده سرش گذاشته میگه نامزد! ما که خریم! 

 

اون یکی میگه: آقامون پایین منتظرمه. بوس بوس بای! حالا آقاشون کیه؟ یه بچه که سه سال از خودش کوچیک تره! ما که مسخره نمی کنیم کسیو! 

 

در گوشم میگه: شوهرم گفته باید زود برم ! حالا شوهرش کیه؟ یه الف بچه که فعلا فقط خواستگاری کرده! ما که حسود نیستیم! 

 

زنگ میزنه میگه: بی افم گفته کدوم مارک ساعتو واست بخرم؟؟!! 

 

همه رو برق میگیره ، ما رو هیچی نمیگیره! عجب دافعه ای! دم خودم گرم!

۱

خب خب خب! 

امروز به تمام معنا حس یه دانشجوی... دانشجوی... امم... دانشجوی... جای خالی را با کلمات مناسب پر کنید. در صورت لزوم میتوانید از برگه بغل دستی کمک بگیرید. 

 

امروز حس love م زد بالا و گفتم به همکلاسی یه زنگ بزنم ببینم احوالش چه جوریاس. خب گوشی رو ورداشتم و شماره رو گرفتم... یه بوق... دو تا... سه تا... دقیقا شمردم شش تا بوق خورد بعد یکی جواب داد. 

حالا مگه حرف میزنه! همونجور که عرض کردم خدمتتون حس love زیادی داشتم، گفتم خره بحرف دیگه! 

اونم گفت سلام! به این میگن دانشجوی فهیم مملکت که تا اسم واقعیشو ببری نطقش وااااااز بشه. 

 

نتیجه واااااااااز شدن نطق این موجود این بود که اینجانب، برای هفته آینده باید چهار عدد ارائه ی شیک و باکلاس تحویل اساتید عزیز تر از چان بدم! 

بله! 

 

کـــــــــــــــــــلی فک کردم! دیدم نچ! نمیشه! سخته! 

پس نتیجه گرفتم بیخیال نمره و اینا! ارائه نمیدم دیگه!  

همین!

اِ هِم... اِهِم... 

دانشجـــــــــــــــــــــــــو میباشیم! از نوع الکی خوش!!